اطلاعات تماس

 نشانی آموزشگاه موسیقی چکاوک قم، خیابان 19 دی (باجک 1)-بین کوچه 13 و15-پلاک 343
 تلفن آموزشگاه موسیقی چکاوک

 025-37127
 5100 663 0938

http://www.chakavak-music.ir/

اخبار

درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرت‌ها

درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرت‌ها

1-فیش «گیتار»‌ات را در گلدان بکار!

موسیقی ما - بهمن بابازاده: کنسرت‌های پاپ این روزها روندی تکراری‌، خسته‌کننده‌ و از همه مهم‌تر، خالی از هرگونه خلاقیت را در پیش گرفته‌اند و چهره‌های مطرح این عرصه نیز بدون در نظر‌گرفتن مختصات و استاندارد‌های محتوای برنامه‌ای که روی صحنه می‌برند، همین‌طور در حال کنسرت گذاشتن هستند؛ به‌قول یکی از دوستان تهیه‌کننده: «هر وقت بفهمند فلان سالن در فلان تاریخ خالی است، بی‌معطلی با دو روز تمرین تق‌و‌لق، کنسرت می‌گذارند.» و این یعنی فاجعه!

دلایلی مثل آشنا نبودن مخاطب عام با مفهوم و تعریف «کنسرت» (در نگاه بین‌المللی)، نبود امکانات تفریحی مناسب دیگر و در مقاطعی نیز دلبستگی بی‌چون و چرای مخاطبان کم‌سن‌و‌سال به خواننده مورد علاقه‌شان، باعث شده سالن‌های اجرای کنسرت‌های پاپ، تقریباً شلوغ باشند. اما ماجرا اینجاست که آیا ادامه این روند نتیجه‌ای جز محصورشدن ذائقه و سلیقه مخاطب موسیقی در حصار همین اجراهای تکرای و حالا دیگر خسته‌کننده دارد؟ اجراهایی که در بعضی موارد به شکلی باورنکردنی اصول اولیه یک کنسرت را هم رعایت نمی‌کنند و در بهترین حالت ممکن (که البته آن هم فقط از سوی یک یا نهایتاً دو چهره به اجرا در می‌آید)، دارای یک opening و یک ending مختصر است. روال اجرای برنامه‌ها طوری شده که خواننده بعد از شروع موسیقی، با شلوغ‌کاری نورپرداز و جیغ و دست حاضرین روی صحنه می‌آید و شروع به خواندن می‌کند و چیزی نزدیک به نود دقیقه به صورت متوالی و پشت سر هم، همین رویه تکرار می‌شود. خواننده محترم در بین قطعات و تا زمانی که گروه برای قطعات بعدی آماده می‌شوند، مهمانانِ عمدتاً هنرمند حاضر در سالن را معرفی می‌کند و بعضی وقت‌ها هم از پرسپولیسی‌ها و استقلالی‌های سالن می‌خواهد که جیغ بزنند تا مشخص شود تعداد کدام طرفی‌ها در سالن بیشتر است!

سایت موسیقی ما در این پرونده، سراغ این موضوع می‌رود تا دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرت‌های این روزها را در گفت‌وگو با کارشناسان و منتقدان موسیقی کشور بررسی کند. ابتدا مروری بر وضعیت کنسرت‌ها در سال‌های اخیر:
 
  •  * قلب موسیقی در لس‌آنجلس 
به تدریج و با آغاز به کار نسل اول خوانندگانی که ادعا دارند موسیقی پاپ را دوباره احیا کرده‌اند، فضای بازار از انحصار موسیقی ملی و سنتی در حال بُرون‌رَفت است. مخاطب موسیقی میانه دهه 70 به صورت صددرصد پیگیر آثار «لس‌آنجلس‌نشین»هایی هستند که بعد از انقلاب ترک وطن کرده و به مددِ خواندن در مهمانی‌های پولدارهای آمریکایی (به قول خودشان)، توانسته‌اند دوام بیاورند. سیاست متولیان فرهنگی کشور بر این قرار گرفته که ذائقه موسیقایی مردم ایران از سمت لس‌آنجلس به سمت تهران تغییر مسیر بدهد و در این میان حمایت و ترویج موسیقی پاپ داخلی اولویت می‌یابد.
 
  • * علیرضا میرعلینقی: قحطی موسیقی پاپ بود
«علیرضا میرعلینقی» (پژوهشگر و تاریخ‌نگار موسیقی معاصر ایران) در این باره اعتقاد دارد: «بعد از انقلاب، عده‌ای از خوانندگان به صورت آزمایشی خواندند که اتفاقاً خوانندگان خوشنامی هم در میان آنها بودند. آن زمان قحطی موسیقی پاپ بود. خواننده‌ای مثل مازیار با «گل گندم» دوباره به عرصه آمد و خیلی هم با فروش قابل‌توجهی روبرو شد. یکی دو آلبوم با صدای فرهاد به بازار آمد، همین‌طور از تورج زاهدی، حسن همایونفال و... مسوولان می خواستند با استفاده از صدای آشنای چهره‌های قبل از انقلاب یک‌سری خواننده به جامعه موسیقی معرفی کنند. از این میان می توان به مرحوم مازیار، فرهاد، فریدون فروغی، کورش یغمایی و... نام برد. البته به خواننده‌ای مثل مرحوم فروغی مجوز انتشار ندادند، بلکه فقط مجوز برگزاری کنسرت دادند.»
 
  • * اولین جرقه‌ها
اواسط دهه 70 بود که خیلی‌ها بعد از شنیدن یک صدای آشنا و دیدن اسم ناآشنایش از تلویزیون، چشم‌هایشان از تعجب گرد شد و فیش آنتن‌شان را چک کردند که مبادا فیش ماهواره همسایه را به اشتباه جا زده باشند! «من باهارم، تو زمین» قطعه‌ای بود که از همان اولین باری که از تلویزیون پخش شد، مشخص‌کننده روند سیاست‌گذاری مدیران فرهنگی بود و همان جرقه باعث تولد و پرورش نسلی شد که این روزها همه از آن به عنوان «نسل اول موسیقی پاپ» یاد می‌کنند. نسلی شامل چهره‌هایی چون خشایار اعتمادی، علیرضا عصار، قاسم افشار، حسین زمان، امیر کریمی و... که هرچند تقریباً اکثر آنها به لحاظ سبک و صدا، زیر پرچم بزرگان آن‌سوی آبی بودند، اما توانستند در فضای موجود به شهرت و اعتباری بزرگ دست یابند.

نسل‌های بعدی و استعدادهای جوان یکی پس از دیگری متولد می‌شوند و موسیقی پاپ آرام‌آرام در حال طی کردن مراحل ترقی است. شادمهر عقیلی، سعید شهروز، ناصر عبداللهی، علیرضا عصار، محمد اصفهانی و... ستاره‌هایی هستند که خیلی زود به شهرت می‌رسند و شروع به کار اولین گروه موسیقی پاپ (آریان) باعث می‌شود که دیگر همه بفهمند موسیقی پاپ قرار است از سانسور خارج شود و به رقیبی بزرگ برای آن‌سوی آبی‌ها تبدیل شود. گه‌گدار کنسرت‌هایی پراکنده، آن هم فقط در تهران برگزار می‌شود و کنسرت دادن در واقع به نوعی جزو آرزوهای بزرگ این چهره‌هایی ست که در حال فعالیت‌اند.

پاپ مجاز داخلی رفته رفته در حال اوج گرفتن است که سروکله زیرزمینی‌های پُر سروصدا پیدا می‌شود. رضا صادقی از جنوب، پرچم مشکی‌اش را بالا می‌برد و بنیامین از زیرزمین خانه‌اش به یک‌باره سر از قرارداد بلندمدت با «محسن رجب‌پور» در می‌آورد. «محسن»های بااستعداد ولی پُرحاشیه می‌آیند: چاوشی، یگانه و نامجو. روزی نیست که خبری از آنها در رسانه‌ها نباشد. «یاس» و «هیچکس» به معنای واقعی کلمه می‌ترکانند و زیر سایه موفقیت آنها، چهره‌هایی چون «پیشرو»، «زدبازی»، «تتلو»، «تهی»، «آرمین» و... به شهرت می‌رسند.
 
  • * کنسرت‌های موسیقی و پاتوق‌هایشان
سال‌های انتهایی دهه هفتاد سپری می‌شود. بازار کنسرت هنوز به جز اجراهای سنتی خاص «تالار وحدت» و تک‌و‌توک اجراهای سالن میلاد نمایشگاه، چندان داغ نشده و اصولاً تعریف درستی نیز از آن در بین اهالی موسیقی وجود ندارد. نکته ویژه این دوران، همین برگزار شدن کنسرت‌هاست که در نوع خود جالب‌توجه بوده و شاید محتوا و کیفیت، در مقابل امکان برگزاری‌شان آنقدرها هم خودنمایی نکند.
 
اجراهای زیادی -علیرغم اخذ مجوز- ساعاتی قبل از اجرا لغو می‌شوند و برخی اتفاقات تاریخی، از قبیل ممنوعیت پوشیدن لباس آستین کوتاه برای آقایان، باعث می‌شود خیلی‌ها از ترس این قبیل دردسرها حتی سراغ اقدام برای برگزاری کنسرت هم نروند.
 
کم‌کم در اوایل دهه هشتاد، سالن میلاد نمایشگاه به پاتوق کنسرت‌های پاپ تبدیل می‌شود و علیرضا عصار و گروه آریان و پس از آنها ناصر عبداللهی و محمد اصفهانی بیشترین طرفدار و تعداد کنسرت را دارند. حالا دیگر در 4 سال اول دهه 80، کنسرت‌های پاپ اوج گرفته‌اند و فضای باز کاخ‌های سعدآباد و نیاوران و حتی باشگاه انقلاب هم در ماه‌های گرم، پذیرای خوانندگان محبوب و هواداران‌شان شده‌اند.
 
با روی کار آمدن دولت نهم و بر اساس برخی بخشنامه‌های دولتی، تجدیدنظر اساسی در اعطای مجوز به کنسرت‌ها -به ویژه کنسرت‌های پاپ- صورت می‌گیرد و سالن میلاد نمایشگاه از چرخه برگزاری کنسرت به کلی خارج می‌شود. جایگزین این سالن، تالار وزارت کشور است که با گنجایش بالای 3هزار نفر، برای 3-4 سال میزبان اهالی موسیقی می‌شود و حتی در چند دوره، میزبانی بخش جنبی جشنواره‌های موسیقی فجر را به عهده می‌گیرد. اما موقعیت حساس این سالن که در ساختمان اصلی وزارت کشور تعبیه شده بود و ایجاد مشکلات عدیده‌ی ترافیکی در زمان برگزاری کنسرت‌های مختلف، باعث شد این سالن دیگر پذیرای اجراهای زنده خواننده‌های پرطرفدار نباشد و در حال حاضر نیز فقط برخی اجراهای ارگانی اجازه برگزاری برنامه در این سالن را دارند.
 
  • * برجی در دل تهران 
شاید افتتاح سالن همایش‌های برج میلاد را باید یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اتفاقات در گرم شدن بازار کنسرت‌ها لقب داد. سالنی که بیشتر استانداردهای یک سالن کنسرت را ندارد، ولی به دلیل گنجایش بالا و طراحی شیک‌اش، خیلی‌ها را وسوسه می‌کند تا اجراهای زنده‌شان را در این سالن برگزار کنند.

با به فراموشی سپرده شدن سالن وزارت کشور، برج میلاد که در دل تهران سر به آسمان کشیده بود، خیلی زود به پاتوق هنرمندان موسیقی تبدیل شد. کار به جایی رسید که سالن همایش‌های برج در طول سال کمتر وقت خالی داشت. هنرمندان پاپ یکی پس از دیگری اجراهایشان را در این سالن‌ روی صحنه می‌بردند تا دیگر رفته‌رفته بازار پاپ، تکانی بخورد و گردش مالی کلانی نیز به این حوزه وارد شود، تهیه‌کننده‌های جدید وارد گود شوند و دیگر حکومت تهیه‌کننده‌های اصطلاحاً «لاله‌زاری» به پایان رسد. رقابت‌ها بیشتر و بیشتر شده و همه در پی اتفاقات و غافلگیری‌هایی بودند که نسبت به کنسرت‌های رقیبان خود، بهتر به چشم بیایند. تولد رسانه‌های مستقل موسیقی و پوشش اخبار و انتشار گزارش‌های تصویری این برنامه‌ها هم مزید بر علت شده بود تا دیگر چهره‌های پرطرفدار، بیشتر حواس‌شان به برنامه‌هایشان باشد.
 
  • * سال‌های اوج 
بدون شک سال 91 را باید سال اوج گرفتن و به تکامل رسیدن کنسرت‌های پاپ دانست. چهره‌های سرشناس موسیقی پاپ در این سال توانستند اجراهای متعددی را با ترفند‌ها و نوآوری‌های جدید روی صحنه ببرند. در این سال استفاده از «لیزر شو» و نورپردازی های مدرن -که در دهه گذشته نیز سابقه داشت- به امری عادی و شاید لازم در برگزاری کنسرت‌ها تبدیل شد. استفاده از آنونس‌های تصویری و «شو»‌های مختلفی که از سوی برخی خواننده‌ها ارائه می‌شد، در آن زمان به نوعی یک اتفاق جدید و نوآوری به حساب می‌آمد. فارغ از اینکه این اتفاقات در مقایسه با تعاریف جهانی کنسرت، چیزی در حد یک شوخی بزرگ بود.
 
 
  • * کیوان ملک‌مطیعی: خواننده دکور را رقیب خود می‌داند!
«کیوان ملک‌مطیعی» (کارگردان هنری کنسرت‌های فرزاد فرزین) درباره کیفیت و جزئیاتی مانند نور و دکور و ... در کنسرت‌ها می‌گوید: «همه آدم‌ها با هر موسیقی و نوایی، یک تصویرسازی ذهنی برای خودشان دارند. یعنی شاید شما با یک قطعه، خاطراتی از یک دوست و یک اتفاق در ذهن‌تان تداعی شود و اصولاً ایده ساخته شدن ویدئوکلیپ برای موسیقی، از همین‌جا شروع شده است. در بخش اجرای زنده هم من موافقم که مخاطب برای دیدن خواننده مورد علاقه‌اش به سالن می‌آید، ولی این علاقه شاید در ده دقیقه اول جذاب و پُرهیجان باشد و بعد عادی می‌شود. اینجاست که ورود «پرفورمنس» به کنسرت می‌تواند خاطرات هر بیننده‌ای از یک اجرای زنده را بیشتر در ذهن‌اش ثبت کند. یعنی در واقع تصویرسازی بکر جدیدی را می‌توان درباره هر اثر به مخاطب القا کرد.»
 
ملک‌مطیعی ادامه می‌دهد: «در این بین مرسوم شدن این قبیل اتفاقات، زمان زیادی را می‌طلبد و برای اینکه ذهن و نگاه مخاطب با این ایده‌ها همسو شود، مستلزم آماده کردن ذهنی او هستیم. همان‌طور که مثلاً برای بستن کمربند ایمنی چند سالی اطلاع‌رسانی شد و تبلیغات رسانه‌ای مثل تلویزیون باعث شد که این فرهنگ بالاخره جا بیفتد. اما در این بخش، من خساست تهیه‌کننده‌های کنسرت را بیشتر از همه تعیین‌کننده می‌دانم. دوستان تهیه‌کننده به خاطر جیب خودشان هم که شده می‌گویند: «بدون این دکورها و (به قول خودشان) این «ادا»‌ها هم مردم سالن‌های کنسرت را پر می‌کنند و ناراضی هم نیستند. پس چرا خرج اضافه بکنیم؟!» دیدگاه دوستان این چنین است و همین باعث شده که سلیقه مردم هم در یک سطح بماند. ولی به هر حال آنها هم یک جایی می‌فهمند که چه کلاه گشادی سرشان رفته و در ازای قیمت سرسام‌آور بلیتی که می‌دهند، در واقع ارائه‌ای نمی‌بینند.»
 
نکته دیگر هم این است که برای خود من هم اتفاق افتاده و مثلاً خواننده‌ای در قبال ایده‌ها و پیشنهادهای من برای کنسرت‌اش گفت: «دکور و این برنامه‌های نمایشی باعث کمتر دیده شدن من و گروه می‌شود!». یعنی دکور را رقیب خود می‌دانند! فکر می‌کنم همین جمله آخر من جواب همه سوال‌های شما درباره دلایل تکراری و خسته‌کننده شدن کنسرت‌های پاپ باشد!»
 
  • * آغاز بن بست 
بحران از زمانی شروع شد که برخی تهیه‌کننده‌ها حس کردند که دیگر بلیت‌های چهره‌های شاخص به خوبی قبل فروش نمی‌رود. در شبکه‌های اجتماعی هم صدای تماشاچیان کنسرت‌ها درباره یکنواختی بیش از حد برنامه‌ها در آمده و این احساس خطر باعث شد خود آنها نیز دست‌به‌کار شوند و برای کنسرت‌هایشان پوئن‌هایی مثل جایزه به حاضرین و چند بلیت VIP برای شرکت‌کننده‌ها در برخی نظرسنجی‌ها در نظر بگیرند. ویدئو‌های خوش رنگ و لعاب بسازند و برای طراحی صحنه نیز حاضر شوند از جیب مایه بگذارند. اما اوضاع وخیم تر از این حرف‌ها بود و مخاطبان کنسرت‌ها به مرور بیشتر و بیشتر دلزده از اجراهایی می‌شدند که قبل از شروع برنامه هم دقیقا کل کنداکتور آن را از حفظ بودند و می‌دانستند چه اتفاقاتی قرار است بیفتد. کسب‌وکار سایت‌های فروش بلیت کنسرت‌ها با تخفیف‌های بالای 70درصد روز‌به‌روز داغ‌تر شده بود و نقش عمده‌ای در آب‌کردن بلیت‌های بادکرده کنسرت چهره‌های معروف داشتند. اما با توجه به پر شدن سالن‌ها (که تهیه‌کننده‌های برنامه برای حفظ وجهه خواننده‌شان حاضر بودند به هر قیمتی از جمله اعطای رایگان بلیت به موسسات و نهادهای دولتی و خیریه به آن برسند)، خیلی‌ها همچنان اعتقاد داشتند که همه‌چیز عادی است و هنوز اتفاق خاصی نیفتاده.
 
  • * مجید عبدی توپ را به زمین سالن‌ها و خواننده‌ها می‌اندازد
«مجید عبدی» که از جمله کنسرت‌گذاران جوان این عرصه است، درباره به وجود آمدن چنین فضایی در کنسرت‌های پاپ نظرات متفاوتی دارد: «البته من در به وجود آمدن این فضا تهیه‌کننده‌ها را زیاد مقصر نمی‌بینم. من اعتقاد دارم برای یک شهر 17 میلیونی، فروش رفتن 2هزار بلیت کنسرت، رقم زیادی نیست. اما در بحث تکراری و خسته‌کننده شدن برنامه‌ها باید بخش عمده‌ای از این نقص را در مسائل فنی سالن‌ها دانست. مثلاً خیلی از سالن‌ها حتی اجازه چیدن یک دکور متفاوت را هم به برنامه‌گذار نمی‌دهند و با جمله «سالن آسیب می‌بیند» هم دردسر خودشان را کمتر می‌کنند و هم باعث می‌شوند زودتر برنامه به نوعی جمع‌و‌جور شود. مثلاً در کنسرت یکی از خواننده‌ها که دکوری شبیه گندم‌زار را طراحی کرده بود، به دلیل ریخته شدن تعدادی از دانه‌های گندم روی موکت سالن، تهیه‌کننده برنامه 5 میلیون تومان جریمه شد!»
 
عبدی ادامه می‌دهد: «باید به این واقعیت تلخ هم اشاره کنم که متاسفانه دیدگاه برخی خواننده‌ها این روزها بیشتر به سمت پول در‌آوردن گرایش پیدا کرده و دیگر ارائه یک برنامه در خور شأن، کمتر مد نظرشان است. بسیار اتفاق افتاده که همین چهره‌هایی که الان در رأس هنرمندان موسیقی هستند به محض مواجهه با پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت برنامه‌شان از لحاظ «شو» و صحنه‌آرایی، پیشنهاد دهنده را مسخره می‌کنند و می‌گویند مردم برای دیدن و شنیدن اجرای زنده من می‌آیند، نه دکور و ویدئوهای خوش رنگ و لعاب. خیلی‌ها هم از این ماجرا واهمه دارند که مبادا دکور برنامه، توجه مردم و رسانه‌ها را از «زوم» روی خواننده منحرف کند! نکته آخر هم به نظر من این است که خواننده‌های ما مشاوران خوبی در بحث‌های هنری ندارند. عمدتاً کسانی دوروبر خواننده‌ها هستند که به فکر بیزینس مالی موفق‌ترند و همین معضل بزرگ، کار را به اینجا کشانده که آرام آرام فضا در حال بحرانی شدن است.»
 
 
  • * علی هزارخانی: وقتی 70درصد سالن ساخته شد، تازه یادشان می افتد که با متخصص صدا و نور مشورت کنند!
مهندس «علی هزارخانی» (از متخصصین صدابرداری کنسرت در ایران) در باره مشکلات صدابرداری کنسرت‌ها اعتقاد دارد: «برای خروجی گرفتن یک صدای خوب فاکتورهای زیادی دخیل هستند. قبل از هر چیز ما باید تعریف درستی از سالن برگزاری برنامه داشته باشیم. متاسفانه در ایران سالن‌های کنسرت به نام سالن‌های چندمنظوره معرفی شده‌اند. تعبیری که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. هر سالن طبق تعریفی که از آن وجود دارد، طراحی آکوستیک و الکترو آکوستیک می‌شود و اینکه سالنی برای استفاده چندمنظوره طراحی شود، کاملاً مختص ایران و شرایط عجیب ماست. اینجا معمولاً بدون هیچ‌گونه مشاوره‌ای با کارشناسان صدا و نور، بنایی ساخته می‌شود و بعد از اینکه کار به پیشرفت 70 درصدی می‌رسد، دوستان تازه یادشان می‌افتد که این سالن نیازمند یک سیستم صوتی پیشرفته نیز هست. در ایران واقعا از لحاظ تجهیزات صدابرداری هیچ کمبودی وجود ندارد و مشکل اصلی فقط سالن‌های نامناسب است که باعث می‌شود در برخی اوقات صدایی گوشخراش به گوش مخاطب برسد. این را هم بگویم که در بین سالن‌های برگزاری کنسرت در ایران، هیچ سالنی حتی نزدیک به استاندارهای جهانی هم نیست. البته سالن‌هایی ساخته شده، ولی چون هنوز برنامه‌ای در آنها برگزار نشده، ناشناخته مانده‌اند.»
 
 
  • * یک نوازنده که خواست نامش فاش نشود: آقای سوپراستار گفت فیش گیتارت را در گلدان بکار!
در باب بی‌انگیزه شدن نوازنده‌های ارکستر چهره‌های محبوب هم می‌شود در این پرونده سخن به میان آورد. عدم توجه از سوی رسانه‌ها و بی‌توجهی مخاطبین به این قشر تاثیرگذار، باعث شده بسیاری از برجسته‌ترین نوازنده‌های داخلی دیگر انگیزه‌ای برای حضور پرانرژی روی سن نداشته باشند. یکی از همین نوازنده‌های سرشناس (که تاکید داشت اسمی از او برده نشود) در این باره می‌گوید: «اصل ماجرا این است که من با بیش از 20 سال سابقه باید پشت کسی ساز بزنم که دو سال هم نیست وارد این بازار شده. یکی از آثارش گرفته و او دیگر شده ستاره موسیقی؛ بدون هیچ منطق و پیشینه‌ای. خب من حق دارم که هیچ انگیزه‌ای برای تزریق انرژی به سالن از روی سن نداشته باشم.»
 
این نوازنده سرشناس ادامه می‌دهد: «تازه معمولاً لابی‌های کثیفی هم بین خواننده و رهبر ارکستر انجام می‌شود و مثلاً قبل از یکی از همین برنامه‌ها رهبر ارکستر قبل از برنامه به من گفت حواست باشد بخش‌های تک‌نوازی تو را من از روی لپ‌تاپ play می‌کنم و بعد با شوخی گفت: «فیش گیتارت را در گلدان بکار!». این یعنی جناب خواننده به من اعتماد ندارد و برای اینکه کارش خراب نشود و استرس نداشته باشد، فقط حضور فیزیکی من را روی سن می‌خواهد تا فردا روزی بگوید فلانی هم در گروه من بوده. اینها باعث می‌شود دیگر انگیزه‌ای برای من و امثال من نماند.»
 
  • * چاره چیست؟ 
هر مخاطب موسیقی به‌طور متوسط برای هر کنسرت نزدیک به 70هزار تومن هزینه می‌کند. این رقم در صورتی که یک خانواده چهارنفره بخواهند از یک اجرای زنده دیدن کنند چیزی در حدود 300 هزار تومان می‌شود و توقع بیجایی نیست که انتظار داشته باشند حداقل به اندازه میزان هزینه‌‌ای که شده، لحظات بکر و پرهیجان به آنها ارائه شود.

از زمانی که نگاه تجاری به بحث کنسرت در ایران، از سوی شرکت‌های کنسرت‌گذار و حتی خود خواننده‌ها در اولویت قرار گرفته، بحث‌های محتوایی و در واقع ذات زیبایی‌شناسانه کنسرت‌ها زیر سوال رفته و ادامه این رویه باعث به‌وجود آمدن چنین فضای خسته‌کننده و رخوت‌انگیزی شده است. در یک ماه آینده نیز چیزی حدود 20 کنسرت -عمدتاً پاپ- در سطح تهران و شهرستان‌ها روی صحنه خواهد رفت و بدون شک فضای کنونی بیشتر و بیشتر دامن زده خواهد شد. هیچ‌کس از آینده خبر ندارد. اینکه با روی کار آمدن مدیران موسیقی دولت جدید، نگرشی اساسی در شیوه اعطای مجوز به کنسرت‌ها صورت خواهد گرفت یا خیر؟ اینکه نگاه ارزشی و محتوایی تا چه حد قرار است از سوی مدیران دولت جدید نسبت به نگاه اقتصادی و مالی بچربد؟ اینکه خواننده‌ها و هنرمندان این عرصه تا چه زمانی می‌توانند با اصرار به ادامه یک روند تکراری در اوج بمانند و کسی هم نگاه چپ به نوع فعالیت‌های آنها و شرکت‌های برنامه‌گذار نداشته باشد؟

پاسخ این سوالات در ماه‌های آینده و با مشخص شدن سیاست‌های دولت جدید داده خواهد شد.

منبع: 
اختصاصی موسیقی ما

ورود به سیستم

نام کاربری :
کلمه عبور :

اطلاعات تماس

نشانی آموزشگاه موسیقی چکاوک قم، خیابان 19 دی (باجک 1)-بین کوچه 13 و15-پلاک 343
تلفن آموزشگاه موسیقی چکاوک

025-37127

025-37752167

0938 663 5100

 

امروز دوشنبه، 3 دی 1403
افزودن به سایت های مورد علاقه
بازدید ها : 952,157
نرم افزار مدیریت آموزشگاه موسیقی | موزیک آکادمی