برای نوازنده برجسته تار، استاد «هوشنگ ظریف» که این روزها در بستری بیماری است میراثدارِ سنت و استادِ بزرگان
برای نوازنده برجسته تار، استاد «هوشنگ ظریف» که این روزها در بستری بیماری است
میراثدارِ سنت و استادِ بزرگان
موسیقی ما - «هوشنگ ظریف» این روزها در بستر بیماری است. تارِ «یحیی» که روزگاری پنجههای «وزیری» روی آن نشسته بود و بعدتر به «خالقی» رسید و استاد به شاگرد مستعدش داد، مدتها است روی دست استاد 80 ساله ننشسته است. این غم بزرگی است برای هر کسی که دل در گروی موسیقی ایران دارد. درد عظیمی است که نوازندهی شهیر و استاد بزرگ -که باید او را از آخرین بازماندگان نسل غولهای موسیقی دانست- حالا از سازش نوایی برنمیخیزد. او مدتها است که خانهنشین است، کاری نمیکند، دستی به ساز نمیبرد، شاگردی نمیگیرد. او مدتها است در سکوت و انزوایی به سر میبرد که بخشی از آن، خواسته است و به روحیات استاد بزرگ موسیقی ایران برمیگیرد و بخشی اجتنابناپذیر. چون انگار رسانهها و آدمها در این روزها به کسان و چیزهای مهمتری توجه دارند تا استاد بزرگی که باید او را از آخرین بازماندگان نسل طلایی موسیقی ایران دانست.
تارنواز نامدار، حالا درست 80 ساله است. او این بخت را داشت که در هنرستان موسیقی از محضر اساتیدی چون موسی معروفی، روحالله خالقی، جواد معروفی و حسین تهرانی بهرمند شده و در دورهی عالی هنرستان، شاگردی «علیاکبرخان شهنازی» را کند. «ظریف» از آن آدمهایی است که انگار موسیقی در طالعش نوشته شده. او از اولین شاگردان هنرستانی بود که «روحالله خالقی» آن را تأسیس کرده بود. «ظریف» تا پیش از آن، تجربهای در نواختن نداشت؛ جز آنکه صدای تار «مجد» را از رادیو شنیده و به صدای این ساز علاقهمند شده بود. در یکی از گفتوگوهایش به این نکته اشاره کرده که در نوجوانی چند میخ و نخ و چوب را به هم وصل کرده و چیزی شبیه تار برای خودش درست کرده بوده و با آن مینواخته است! به همین خاطر، زمانی که به هنرستان میرود، خیلی آشکار به «خالقی» میگوید میخواهد تار بنوازد. «خالقی» -که آن زمان همراه با خانوادهاش در یکی از اتاقهای همان هنرستان زندگی میکرده- ارتباطی نزدیک با «ظریف» برقرار میکند: «آقای خالقی همهی بچههای هنرستان را مثل بچهی خودشان دوست داشتند. ایشان بعدها شاهد عقد من و خانمام هم شد. گاهی اوقات با همسرشان «ایران» خانم و «گلنوش» جمعهها از صبح با ماشین میآمدند ما را هم برمیداشتند میرفتیم طرفهای دماوند.» آن زمانها هر مهمان خارجی که به هنرستان میآمده، خالقی از «ظریف» میخواسته تا برایش بنوازد. یکبار مهمان فرانسوی بوده است. تارنواز برجسته، ساز خود را کوک میکند و در «اصفهان» مینوازد: «سالها بعد در پاریس در خیابان شانزهلیزه دیدم در یکی از این صفحههای ۷۸ دور، مجموعهای از نواختههای نوازندگان ایرانی را جمع کردهاند. نی آقای کسایی، کمانچهی آقای بهاری و عکسی هم از جوانیهای من بود. گرفتم و دیدم همان اصفهانی است که آن سال در هنرستان زده بودم.» خالقی تا سالها از همراهی «ظریف» در رادیو و ارکسترهایش بهره میگیرد و آنوقت که بیمار میشود، ساز «یحیی» را به او هدیه میدهد؛ همان سازی که زمانی استاد وزیری آن را مینواخته است. اما اولین استاد ظریف در نوازندگی تار، «موسیخان معروفی» است. معروفی هنوز نه کتابش را چاپ کرده بود و نه ضبطی از این اثر انجام شده بود. برای همین، خودش در دفتر نت قطعات را مینوشت و هنرجویان میزدند. معروفی به «ظریف» پیشنهاد میدهد که این ردیف را بنوازد و ضبط کند: «گفتم استاد من باید دو بار این کتاب را با این حجم بزنم تا آمادهی ضبط شوم. گفتند دیر میشود و دادند به آقای سلیمان روحافزا که ایشان زدند و ضبط شد. در واقع من بهدلیل وسواسم توفیق پیدا نکردم که آن زمان، ردیف ایشان با ساز من ضبط شود.» آنزمان، هنرستان موسیقی دوران اوجی را پشت سر میگذاشت که تا آخرین سالهای نزدیک به انقلاب نیز ادامه داشت و اساتیدی چون «بنان» و «جواد معروفی» نیز در آن حضور داشتند. او در همین دوران، از حضور «حسین تهرانی» هم بهره میگیرد و چند باری هم در رادیو تنبک مینوازد. آن زمان که «دهلوی» رئیس هنرستان موسیقی میشود، به «ظریف» پیشنهاد میدهد تا درسهای تهرانی را ضبط و تبدیل به متد کند و ظریف این کار را انجام میدهد: «هفتهای یک روز به منزل آقای تهرانی در هفتحوض میرفتم و با ماشین برشان میداشتم میبردم هنرستان. ایشان از اول شروع کردند و با دید آموزشی، درسها را زدند و من نت کردم. آن سالها دستم روی تنبک هم خیلی روان بود. حتی دوستان و فامیل دور هم که جمع میشدند، خیلی وقتها جای تار به من میگفتند تنبک بزنم. تنبک را هم مثل چپ دستها میزنم. چون پا و دست چپم قویتر است و از اول آنطور عادت کرده بودم.» او در دوران هنرستان مدتی نیز فلوت و كنترباس مینوازد؛ اما در سالهای بعد نواختن سازهای غربی را ادامه نداد.
استعداد خارقالعادهی «ظریف» سبب میشود تا خیلی زود بعد از فارغالتحصلی (در سال 1337) به استخدام سازمان فرهنگ و هنر وقت درآید و با ارکسترهای متعددی کار کند. در همین ارکسترها است که با بسیاری از بزرگان موسیقی ایران همکاری میکند. در اركستر موسیقی ملی به رهبری «علیمحمد خادممیثاق» و «اكبر حقكردار»، اركستر صبا به سرپرستی «حسین دهلوی» و اركستر بزرگ سازهای ملی به رهبری «مهدی مفتاح» به عنوان نوازنده و تكنواز تار حضور داشت. اما یکی از درخشانترین دورههای کاری او، حضور در ارکستر «گلها» بوده که از جمله برترین آن اجراها میتوان به آثاری اشاره کرد که «محمدرضا شجریان» خوانده است. (گلهای 107، 124 و 137) اما دیرپاترین فعالیت ظریف با ارکستر «پایور» رقم میخورد. این ارکستر را ابتدا «محمد حیدری» سرپرستی میکند و بعدها «فرامرز پایور» سرپرست آن میشود. در این زمان اعضای گروه، هفتهای دو بار در ادارهی فرهنگ و هنر وقت و گاهی در منزل «پایور» از ساعت 9 صبح تا 12 ظهر تمرین میکنند و در این میان، یکربع وقت استراحت بوده است: «یک بار آقای مجد و شهناز برای یک اجرا با گروه همراه شدند و چون مجد بهصورت گوشی ساز میزد و نت بلد نبود، وقتی نتها را دیدند، گفتند: آقای ظریف! نمیشود آقای پایور اینها را ننویسند؟ آقای پایور این حرف را شنیدند و گفتند شما اینها را نخواهید زد؛ اینها را ظریف و من مینوازیم.» «ظریف» از نظمی که آنروزها بر گروه حاکم بوده، میگوید. از اینکه همان نظم اما بهترین دوران زندگی را برایشان رقم زده است. آن گروه، اجراهای متعددی خارج از کشور انجام میدهند که خوانندهی آن، بیشتر «عبدالوهاب شهیدی» بوده است. گروه اما یکسالی تعطیل میشود و تنها پایور میماند و ظریف. بعد از مدتی «محمد اسماعیلی» و یک نوازندهی کمانچه هم به آنها میپیوندند و اولین اجرایشان را در تالار وحدت برگزار میکنند با خوانندگی مرحوم نادر گلچین و خاطره پروانه. استاد برجستهی تار البته دربارهی آن دوران میگوید: «زماني که در ارکستر استاد پايور بوديم، خوانندگاني چون شجريان، پروين، خاطره پروانه، گلچين، مرضيه، پريسا و افسر شهيدی هم در گروه حضور داشتند. يک بار زندهياد پايور تصميم گرفت بیخواننده برنامه اجرا کند و پای سود و زيانش هم بایستد. نشان به آن نشان که برنامه به روال هميشه اجرا شد و مخاطبان استقبال کردند و از آن پس، پايور تصميم گرفت برنامه را با گروهنوازي آغاز کند و پس از آنتراکت، از خوانندگان بخواهد برنامه خود را به اجرا درآورند.»
بخش مهمی از زندگی هنری «ظریف» را باید تلاشهایش در حوزهی آموزش دانست. او اعتقاد زیادی به ردیف دارد و میگوید: «آموختن ردیف در موسیقی، مثل آموختن الفبا در زبان است. همانطور كه نمیشود زبان را بدون الفبا آموخت، موسیقی ایرانی را هم نمیشود بدون ردیف آموخت.» او اما برخلاف بسیاری از استادان حوزهی موسیقی، ردیف «موسی معروفی» را بهجای ردیف «میرزا عبدالله» درس میدهد. موسیخان معروفی این ردیف را در طول 30 سال و با بهرهگیری از ردیف میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی و برخی دیگر از قدما نوشته است: «این ردیف كاملترین ردیف است و من خود را بهعنوان یك شاگرد موظف میدانم كه این ردیف تدریس شود و از پایمال شدن آن جلوگیری كنم.» «موسی معروفی» و «نصرالله زرینپنجه» این اثر را به کوشش «خالقی» طی 30 سال تدوین کردهاند:«یادم هست در سال 1336 جلسهای برگزار کردیم که کدامیک از کتابهای ردیف را به چاپ برسانیم. همه معتقد بودند که کتاب موسیخان معروفی کاملترین است.» او هیچگاه مانع خلاقیت هنرجوهایش نشده است. برای مثال، به این خاطرهی حسین علیزاده (آهنگساز و نوازندهی برجستهی تار) توجه کنید: «یادم هست یک روز در حیاط هنرستان با بچهها داشتم بازی میکردم. دیدم آقای ظریف از کلاسی که در طبقه بالا بود، به من اشاره کرد که بروم بالا. سراسیمه پلهها را بالا رفتم. ایشان سازشان را به من داد و گفتند الان شاگردانم زیاد است و در عین حال، در استودیو منتظر من هستند. شما برو استودیو به جای من ساز بزن. این اتفاق عجیبی بود برای من که دو سه سال بیشتر نبود ساز میزدم! در آن ضبط، خانم پروین صالح همسر استاد ظریف، آقای یاوری استاد کلارینت، خانم ارفع اطرایی و آقای رحمانیپور حضور داشتند که همگی اساتید هنرستان در سازهای مختلف بودند. آقای ظریف با اعضای گروه در استودیو تماس گرفته بودند که علیزاده به جای من میآید. وقتی رفتم، آنقدر ذوق و شوق داشتم و پرانرژی بودم که خوشبختانه روسفید شدم و آن اساتید هم بسیار تشویقم کردند. فکر میکنم تشویق آن روز برایم و زندگی هنریام بسیار سازنده بود. حالا همچنان هر بار، برای دیدن ایشان همان شوق کودکی به سراغم میآید.» این همان شیوهای است که «ظریف» خود با آن آموزش دیده است: «از همان ابتدا به جز ردیف و درسهای دیگر، از خودم هم خیلی چیزها میزدم و استادانم نمیگفتند که اینطور نباید بزنی یا هر چیز دیگر. همان سالهای هنرستان، من از قطعات آقای مجد میزدم یا از آقای شهناز. در عین حال، همهی قطعات آقای وزیری را هم با دقت زدم. یادم هست یکبار وقتی مرحوم آقای پرویز منصوری -که معلم خیلی خوب ما بودند- وارد هنرستان میشود، تعجب کرده بودند و پرسیده بودند که آقای وزیری اینجا چه میکنند؟ بعد میگفت در را باز کردم و دیدم که تو داری ساز میزنی. در واقع با اینکه قطعات اساتید سنتی را میزدم و دوست داشتم، به اجرای قطعات آقای وزیری هم معروف شده بودم.» «ظریف» در کنار تکنیک، انگشتگذاری و مضراب، تغییراتی در استایل نوازندگی این ساز نیز به وجود آورده است.
- دیگران دربارهی «ظریف» چه گفتهاند؟
- فرهاد فخرالدینی: «ظریف» انسانی بسیار دوستداشتنی و شریف است. او در سالهای فعالیت حرفهای خود توانست شاگردان بسیاری تربیت کند و از همکاران خوب من در هنرستان موسیقی است. من سالها است که او را میشناسم و از نزدیک شاهد بودهام که چه تلاشی برای تربیت شاگرداناش انجام داده است. او بدونشک یکی از تأثیرگذارترین افراد حاضر در موسیقی معاصر ایرانزمین است. اما نکتهای که در مورد او وجود دارد، وارستگی و متانت او است و میتوانم بگویم که یکی از پروردگان بهحق و نامدار روحالله خالقی است که در ساز و موسیقی تسلط حیرتانگیزی دارد. - سعید ثابت: هوشنگ ظریف را میتوان تنها نوازنده مسلط و چیرهدست بعد از کلنل علینقیخان وزیری دانست. او تنها کسی بود که میتوانست قطعات استاد پایور را به راحتی و کمال اجرا کند. میدانید که استاد پایور در زمینه سنتور کارهایی کردهاند که حالا حالاها کسی نخواهد توانست جایگزین ایشان شود. یعنی هر آنچه با سنتور میتوان زد را ایشان تمام کرده و مطالبی که مینوشتند، در سازهای دیگر نیز قابلیت اجرا داشتند. تنها کسی که توانست از لحاظ تکنیکی این کار را انجام دهد، استاد ظریف بود. مسئله تکنیک ایشان در ساز به این دلیل قابل ستایش است که مضرابها باید به قدری شفاف و تمرینات فردی به حدی زیاد و فشرده باشد که تمام مضرابهای راست و چپ دقیقاً به اندازه همدیگر و یکسان صدا بدهند تا بتوان تنظیم قطعات را مخصوصاً با پاساژهای طولانی انجام داد. بعضی از قطعات استاد پایور، پاساژهایی بسیار طولانی داشتند و تنها کسی که توانست از عهده اجرای این قطعات بربیاید، استاد ظریف بود. - حسین علیزاده: رابطهی ظریف با شاگردانش همیشه خاص بود. ما همه تحت تأثیر زیبایی او بودیم و حالا اطمینان دارم این زیبایی باید در اختیار کسی قرار میگرفت که درون زیبایی هم داشته باشد. او وقتی برای اولین بار به کلاس ما آمد، دل همهی ما ریخت و بعد دیدیم که استادی بسیار جدی است و برای همین، ما سختترین تمرینات او را انجام میدادیم تا او را آزرده نکنیم. اکنون اگر پای صحبت استاد ظریف بنشینید، خیلی خستهاند و ممکن است از شرایط و آنچه بر ایشان گذشته، دلگیر باشند. اما همه کسانیکه ظریف را میشناسند، قدرش را میدانند. خدا نکند ایشان روزی خسته و دلگیر باشند. وظیفه ما است که همگی طراوت ایشان را حفظ کرده و همیشه یادشان کنیم. - مجید درخشانی: بسیاری از نوازندگان نامی تار از شاگردان او هستند و این استاد برجسته توانسته برای اولین بار، تار را به شکل علمی و با استیلی مستقل به هنرجویاناش ارائه دهد. او علاوه بر تدریس علمی و با متد موسیقی، به شاگرداناش آگاهی میداد و همین باعث شده که تمامی شاگرداناش خودشان از پایههای نوازندگی تار در ایران شوند. البته آنها در ادامه، به دنبال علایق شخصی خود در نوازندگی رفتند؛ اما از آنجا که پایهی فعالیتهایشان درست بود، راهی که رفتند، راهی صحیح است. بههرحال در آموزش سازهای سنتی، اصول اولیه اهمیت بسیاری دارد و استاد ظریف به بهترین شکل این کار را انجام میدهد. - حمید متبسم: استاد ظریف! حدود 41 سال پیش مرا به شاگردی خود قبول کردید و این اقبال من است. یادم میآید شما از همه زودتر به هنرستان میآمدید و دیرتر از همه میرفتید. آن روزهای طلایی را هرگز فراموش نمیکنم. ایکاش میشد به آن دوران برگردم. خوش به حال تمام آنهایی که هنرمندشان «ظریف» است و خوشبهحال کسانی مثل من که استادشان او بوده است.
در سومین جشن موسیقی ما، از یک عمر فعالیتهای هنری ارزشمند هنری استاد طریف تجلیل به عمل آمد. این مراسم با حضور هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی، حسن ناهید و جواد مجابی انجام شد. استاد ظریف در آن مراسم گفت:«متولد سال 1317 تهران هستم و و قتی که آقای خالقی هنرستان موسیقی را راه انداخت، از مقطع پنجم دبستان وارد آن شدم. تار را با موسی خان معروفی شروع کردم. همسر من هم در هنرستان شاگرد بود و نزد استاد صبا ویلن کار می کرد. بعد از دیپلم هم با هم ازدواج کردیم. آقای خالقی مثل بچه های خودشان با شاگردان هنرستان برخورد می کردند. در آن سال ها استاد تهرانی هم تنبک درس می داد و من پیش ایشان نیز تنمبک را یاد گرفتم.» این استاد تارنوازی موسیقی ایران ادامه داد: «بهترین شاگردهای من حسین علیزاده، داریوش طلایی، ارشد طهماسبی، حمید متبسم و شهریار فریوسفی بوده اند. بیشترین تاثیر را هم در زندگی هنری من اساتید مثل، روح الله خالقی، موسی خان معروفی، علی اکبر خان شهنازی، اسماعیل تهرانی و حواد معروفی گذاشتند.»